مقاله وشعر عرفان واعتراض محمد کدخدایی

تلاش برای باز شناسانیدن اسلام قران !......اسلامی که محمدص به آن زندگی بخشید ؛و ّاسلامی که مولا علی ع جانش را به آن بخشید! وامروز چیزیست که می بینیم هم هست !...وهم نیست !

مقاله وشعر عرفان واعتراض محمد کدخدایی

تلاش برای باز شناسانیدن اسلام قران !......اسلامی که محمدص به آن زندگی بخشید ؛و ّاسلامی که مولا علی ع جانش را به آن بخشید! وامروز چیزیست که می بینیم هم هست !...وهم نیست !

داستان شان نزول سوره عبس ... چرا خداوند به پیامبرش تشر می زند ؟!


هرگاه در قران به سوره عبس میرسم وآن را می خوانم ،

 چون شأن نزول وقصه اش را می دانم ،

دلم سرشار میشود از امید وعشق به اینکه خدایی دارم

 این چنین مهربان ورحیم وکریم  ...

وقند تُو دلم آب می شود  !

اما وقتی طرز عمل بندگان خدا ومدعیان تقدس وتقوی ،

 وسکوت خدا را در مقابل جنایت ها وقساوت ها

و فریب هایشان میبینم ،

دلم گرفته و زهره ام آب می شود !

اما چون می دانم و ایمان دارم که خدای من همان خدائیست

 که از لغزش بسیار ناچیزی که

در دیدگان درشت بین مؤمنان امروز اصلا وابدا قابل رؤیت نیست نمی گذرد ،

 ایمانم را موکول به شناخت و آگاهی بیشتر وبیشترو نه

 بخاطر ترس های موهوم متداول ازخدا !!

ویا معامله دوزخ وفردوس ؛.....

که عشقی گرما بخش ومتحرک ومتبرک که همواره در جان ودل خویش

احساس می کنم ، قرار می دهم !

شأن نزول سوره (عبس) که سخت ،

 آموزنده وبیانگر بسیاری از حقایق مکتوم است ،

این چنین است :

پیامبر واصحابش در سویی ،

ونمایندگان زر و زور وفریب وشریعت شرک  در دگر سو !

سخت با هم در بحث وجدل وگفتگو ....

پیامبر چنانِ همیشه ، حتی بیش از آنچه خدا از او می خواهد وانتظار دارد ،

می کوشد و می جوشد و می خروشد !....

نویسنده :محمدکدخدایی

پایان قسمت اول  ! 

ادامه مطلب ...

(زندگی !) {عرفان}


زندگی  ؟!

زندگی جمعِ همین

جزیی هاست

زندگی جمع همین

اضدادهاست

سیر داغ

پیاز داغ

کله جوشِ

سفره ی فقرمن و

همسرم وفرزندهاست

زندگی

عشقست وشادیست

خندیدن

دن دنیدن

رقصیدن

 

زندگی

گاه ،

غم وغصه و

 رنج و تعب و

اشک ریختن

 

زندگی

عاشق شدن و

دل دادن .

روز بعدش  ،

پشیمان شدن و

پس دادن  .

 

گلدان های تشنه را

آب دادن

 

زندگی

یعنی همان دوست داشتن

ماهیِ منتظرِ آکواریم را

تشنه

نگذاشتن

 

زندگی

بردن ،گهی هم

باختن  .

بر سر دشمنِ انسان  

به دلیری ؛

تاختن  .

 

زندگی

شعریست روشن

و روان

همچو رودیست

در جوی روان

 

همچنان کودکی

شاد و دنان

گاه  ،

سوی مادر

گریان و دوان

 

زندگی

دست زدن، هورا کشیدن

رای دادن  !

یا ندادن   .

شعر بد را

خوب دیدن

نمره دادن

یا که شعرخوب را

بد دیدن

نمره اش هرگز ندادن

 

زندگی

آسان و سهل ست

و گاه هم ،

مشگل  .

 

زندگی

گاه ،

چه زشت است و

گهی هم

خوشگل

 

زندگی شعرست ،شعورست

مرام ومعرفت است و

نور است

 

زندگی

شرست وشورست

دست یکدیگر گرفتن  ،

غرورست .

 

آری  !

دست یکدیگرگرفتن

آن

غرورست

زندگی

اینست

چنین است !

 

 

Ser-erfan-mohammad.mihanblog.com

Mkaa-sher-erfan.persianblog.ir

Sher-erfan.blogfa.com

Sky-sher-erfan.blogsky.com

شعر عرفان و اعتراض

محمد کدخدایی

سایت های شعر :

همسرایی

ناب سرایی

شعر ناب

 

 

 

بی نوایان ! {شعر}

 

و نمایش وسخنی دیگر از بینوایان

و ژان والژانِ همیشه محکوم !

و جرمشان !....جرمشان !

فقر سیاه !

 

 


بی نوایان  !

بی چارگانی   ؛

انسان  !

 

همچون ژان والژان !

 

در همه عصر و مکان

در همه نسل وجهان

 

گناهشان فقر است و

بی نوایی  !

 

گرسنه گان پدرانی  ؛

که نه برای زندگی

 

بلکه

نمردن و، زنده ماندن 

لقمه ای خشک نان ،

به جانانش رساندن  !

 

به چشم براه  زنان و

کودکانشان  ؛

شاید بدزدند قرصی

نان !

 

و بی چاره  ؛...

شکسته خواهد شد

فک ودندان

پا ودستان

وحبس ابد

در زندان !

 

وشاطران و

نان پزان

به نرخِ روز  !

 

می پزند

میخورند

می برند

عیان !

 

نه در پناه ِ شب  !

که در روز  !

حقِّ

 

ژان والژان  !....

 

Mkaa-sher-erfan.persianblogfa.ir

Ser-erfan-mohammad.mihanblog.com

Sher-erfan.blogfa.com

Sky-sher-erfan.blogsky.com

شعر عرفان و اعتراض

محمد کدخدایی

سایت های شعر :

همسرایی

ناب سرایی

شعر ناب

 





 

گور شاعر ! {اعتراض}


می پرسم

شاعر کیست   ؟

شعر چیست   ؟

و

بخود میگویم  ؛

 

"شاعر"

آن است که 

زیبا بسراید

زندگی کردن را  !

 

خوب دیدن

خوب شنیدن

خوب بودن

با خدا بودن را  !

 

برای مردم بیچاره و

درمانده و حیران  ؛

قلم کوفتن  !

 

و(بر) قدرت ،

بودن  !

 

نه (با) قدرت

بودن

 

وبا توده ی بیچاره ؛

همسانی

"نمودن"  !

 

برای "نام" و

"نان"

ننگین سرودن  !!!!

 

که شاعر !

(دارِ) خویش 1

برپشت دارد .

 

(قلم)را خنجری    

در مشت دارد  !

که (مردن)  نیز

 برایش باک ندارد !

 

و چون مُردش  ،

به کف مشتش  ؛

به جز گوینده ی

( ن والقلم )  2

همراه ندارد !

 

و

شاعر  !

هم  ،

امین و  ؛

 

علیه

ظالم و شیطان

همیشه

در کمین است !

و                                                

(شعر)

این است و !

(شاعر)

این

چنین

است!........                                   

 

1= بیاد دعبل خزاعی یار ویاور امام رضا ع ونیز،امام موسی بن جعفر

شاعری که خطرش از سپاهی نیرومند برای عباسیان بیشتر بودوبسیارتند زبان

وبد طعن بود وی همواره میگفت که 40 سال است گورخویش بر پشت دارم ایشان

شاعر بزرگ وحامی اهل بیت بود واشعارش نه در جهت چاپلوسی وپاچه خواری

وسگ وا سترومرکب شدن در خانه اهل بیت ع که متاسفانه هنوز هم مرسوم است، بلکه در دفاع

وپیروی ازحق وحقیقت وتبعیت از خلق وخوی اهل بیت که مظهر ونمونه چگونه زیستن ومردن

ونمونه والای انسانِ کامل بودن میباشند ،بود.

ایشان بالاخره بوسیله ایادی عباسیان شهید شدند.

2-سوره ن والقلم =شصت وهشتمین سوره قران و

مشتمل بر 53 آیه است .

منظور از گوینده ن والقلم خالق وصاحب قران است.

Sher-erfan-blogfa.com

Mkaa-sher-erfan.persianblogfa.ir

Sk-sher-erfan.blogsky.com

شعر عرفان و اعتراض

محمد کدخدایی

                                      

                                       

خاک موسای کلیم ! (عشق وعرفان)

خاک موسای کلیم ! ( عشق وعرفان)

چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۸ ب.ظ

Chris Moses soil ! (Love and mysticism)

لحظه به لحظه ، زاده می شوم

زندگی من  دایره ای تکراری وعبث نیست !

از وابستگی ها وپیوستگی های تکراری مرا خبری نیست

زندگی ، در من تمام قد زنده است !

روز مره گی ها با همه هیبت و هیئت در من مرده است .

عشق است که در من می جوشد ومی خروشد !

دریایی هستم که آفتاب را می جوید

تا کند زندگی بیکران  را درمن تصعید ، و بباراند عشق را ،

چون باران بهاران بر زمین !

خدا وند ارتعاش می کند در من شادیش را

خرد ومهربانی و آرامش و زیباییش را  !

ببار خورشید عالم تاب

ببار آفتاب !

و بیکرانه اقیانوس عشق ومحبتم را

تصعیدش کن به آسمان  !

 و سپس ببارانش بر زمین ومغضوبینش .

 که تشنه اند وگرسنه ؛

مهربانی را ، عاطفه وعشق ومحبت را !

آسمان ای آسمان !!.....

نبار باران درد و محنت و جنگ را .....

نبار بارانِ خون و بیماری ومرگ را

ببار بارانِ نوا و رحمت و برگ را

که زیرا این زمین

این سرزمین ،

از آنِ فرعون نیست

این دیار وخاکِ موسای کلیم است

سرزمین عشق الله رحیم است  !...

Mohammad-erfan.mihanblog.com

Sheroerfan.blog.ir

شعر عرفان واعتراض

محمد کدخدایی