مقاله وشعر عرفان واعتراض محمد کدخدایی

تلاش برای باز شناسانیدن اسلام قران !......اسلامی که محمدص به آن زندگی بخشید ؛و ّاسلامی که مولا علی ع جانش را به آن بخشید! وامروز چیزیست که می بینیم هم هست !...وهم نیست !

مقاله وشعر عرفان واعتراض محمد کدخدایی

تلاش برای باز شناسانیدن اسلام قران !......اسلامی که محمدص به آن زندگی بخشید ؛و ّاسلامی که مولا علی ع جانش را به آن بخشید! وامروز چیزیست که می بینیم هم هست !...وهم نیست !

خزان عمر !

خزان عمر ! (عرفان)

دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۵ ب.ظ

خزانی مرگ آفرین و حزین

شخصیت انسانِ با وقار و وزین را

نطفه بر رخسار بهارش بسته

مرگ وبیماری و پیری

اندوه وترسِ از دست دادنِ

آرزوهای پیوسته ونا سیری ،

در انتظار آدمیان نشسته

وشیشه عمر صبر وانتظارشان را

شکسته  !...

و تو ای

دادار همه آفرین  !

بازهم بگو

بازهم بگو

به این آفرینه ی دردمند وغمین

که بیرون راهیچ راه نجاتی نیست

گمشده ی انسان ،

جاودانگی وابدیت است

و آرامش و شادی

که تنها در بازگشت به خویشتن

میسراست و درجهانِ درون  !

ودیگر هیچ  !..

Mohammad-erfan.mihanblog.com

شعر عرفان واعتراض

محمد کدخدایی

بینوایان ! (بیاد ویکتور هوگو)

بینوایان ! (بیاد ویکتور هوگو)

 Les Miserables (remember Victor Hugo)

بینوایان ! (بیاد ویکتور هوگو)

بی نوایان  !

بی چارگانی  انسان ، چنانِ ژان والژان

در همه عصر و مکان

در همه نسل وجهان

گناهشان فقر است و بی نوایی  !

گرسنه گان پدرانی که نه برای زندگانی

بلکه  نمردن و، زنده ماندن  !

لقمه خشکی نان ،

به چشم براه  زنان و کودکانشان رساندن !

شاید بدزدند قرصی  نان !

و بی چاره گان

شکسته خواهد شد فک ودندان ، پا ودستانشان

وحبس ابد در زندان !

وشاطران و نان پزان  ،

به نرخِ روز ؛

می پزند ،میخورند ،می برند عیان !

نه در پناه ِ شب 

که در روز !!

حقِّ ژان والژان !

Sheroerfan.blog.ir

شعر عرفان و اعتراض

محمد کدخدایی

 

روحانی حقیقی ! (آیت اللله بهجت)

روحانی حقیقی !

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۴ ب.ظ
با سلام وادب !
خدا رحمت کند بزرگوار فهیم ودانشمندوروحانی حقیقی که چه زیبا ومنطقی ومعقول
وزیبا سخنی گفته ((کمتر روحانی صاحب شعوری ))
چنان ایشان پیدا میشود !
ایشان واشخاصی چنان ایشان که بسیار کم هستند ، مایه فخر اسلام وانسانیت هستند !

(نماز حسین ع در کربلا !)(عرفان)

(نماز حسین ع در کربلا !)(عرفان)

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ب.ظ

من شنیدم که حسین ابن علی

نوه ی پیغمبر و ابن ثالث علی

در میان کارزار پر زخون کربلا

می کند هردم به دم ذکر خدا !

از نماز غافل نشد در آن همه کرب وبلا

سینه ی یاران او آماج تیرهای بلا

او نمازش بی هیچ شک وتردید وگمان

نیست از جنس غش دار نمازهایی که مشغولیم به آن

او صلاتش از زمین تا آسمان ، میکند بیدار انس وجنیان

شهادت داد شهادت !

 بر امیرشهیدان غیور در کربلا

که قیامش بود حسین ابن علی بهر  صلاة

آن نمازی که چو عیسی مرده را زنده کند

مرد محبوس هوس را حُرّ و آزاده کند !

کَر صدای زمزمه را همچو فریاد بشنود

کور مادر زاد بصیرت یابد وبینا شود  !

دُر شوند از عشق مولا پُر شوند

نه به مُهرو نه به خاک کربلا !!

بلکه با شور وخروش و جذبه ی عشق الهی حُر شوند

بس بوَد یک بار حضور چون حسین بن علی در یک صلاة

میشوند یار حسین ،

هم به دنیا وبه اُخری و

به پیشگاه خدا !.....

Sheroerfan.blog.ir

شعرعرفان واعتراض

محمدکدخدایی

  • محمد کدخدائی

آماج

 

جنیان

 

حرشوند

 

صلاه

 

عیسی

ما امام رضا را نمی بینیم ! (اعتراض)

(ما امام رضا را نمی بینیم) (اعتراض)

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۱ ب.ظ

 چون قرن ها وسالیان دور به طلا وجواهرات وتجملات


چشم دوختیم ،ودر افزودنشان ویا آرزوی داشتنشان زندگی ها


باختیم وعمرمان را سوختیم ، خود از جنس آنها شدیم !


وچنین است که در آرزوی زیارت امام رضا نیز ،نخست


گنبد طلا وگل دسته های طلاو طاق طلا وسقا خانه ی اسماعیل طلایی


و زر وزیورهای (امام گریز) را می بینیم ! و در نهایت چشمان


کم سویمان ودل های کم وجودمان ، متوجه امام رضا میگردد !...


زیرا سلاطین وشاهان تاریخ فراموشمان کرده اند که امام سلطانی


نشسته بر تخت وپنهان در کوه طلا وجواهرات ، ومحتاج


چاپلوسی ها وتملق گویی ها ومدیحه سرایی های دروغینمان


نیست !...بلکه او در دل ما ودر نیت راستین ما ، ودر


عمل صالحات ماست که متجلی میگردد !


آیا هنگامه ی بیدار شدن نیست  ؟ !

Sheroerfan.blog.irشعر عرفان واعتراضمحمدکدخدایی